عده ای نمی خوهند مردم موحد شوند

جنگ واقعی در دنیا میان شرک و توحید است . جیهه توحید در طول تاریخ پیوسته در جهت تحقق عرفان حقیقی و برپایی حکومت عدل الهی کوشیده است .هرچند موحدان حقیقی اندکند اما عمل خالصانه و به موقع آنها مانع از توقف حرکت و شکست این جبهه شده است. در جبهه توحید شکست هیچ جایگاه و معنایی ندارد چرا که تمام افعال با نیت عمل به تکلیف الهی انجام می پذیرد و از آنجایی که در عمل به تکلیف طبق وعده الهی شکستی نیست دیر یا زود نتیجه حاصل می شود . و این نکته رمز شکست جبهه باطل و شرک است

 در جبهه نفاق اصل و اساس بر تفکر الحادی است که زیر لایه ای از توجیهات  هوشمندانه یا ساده لوحانه سالیانست ریشه دوانده و این جبهه را راهبری می کند. این تفکر الحادی بن مایه ای بشری دارد و چون از بشر صادر شده در عمل همیشه در مقابل حق و حقیقت که اصالتی فوق مادی دارند شکست پذیر است و در تقابل با معنویت باطنی جبهه حق که رهبری الهی دارد دست و پا می زند. امروز پیروان جبهه توحید نه راه پس دارند و نه راه پیش. ناخالصی ها و سستی ها کاری بس سخت بدست جبهه توحید داده است و گره ای در کار افتاده که صد خردمند را یارای گشودنش نیست. ملت  ایران سی سال فرصت داشت تا بیدار شود و حقایق را در جبهه ای که در آن سنگر گرفته بداند اما از این فرصت استفاده لازم نبرد و نتیجه این شد که دولت اسلامی که با تلاشهای احمدی نژاد این مرد مخلص خدا تازه در تکاپوی جان گرفتن بود بدست عده ای دنیاپرست مزدور بیافتد که  دین تنها ملعبه ای ست برایشان تا دنیای خود را آباد کنند . در اندیشه جبهه نفاق و شرک مبنای حقیقی  تفکر همان است که غرب به آن رسده و بالاتر از آن وجود ندارد و جایگاهی برای تفکر الهی در این اندیشه نمی توان یافت.

 مصداق آن رجل سیاسی زده ما که در زیر پرچم اسلام و در لوای لباس روحانیت دروغ و تهمت را یکی از اصول سیاست ورزی می شمارند  و سیاست جدای از دروغ و تهمت و ریا را به چیزی نمی گیرند. اینگونه است که بدون ذره ای احساس شرم تمام مبانی اسلام را زیر پا می نهند و از هیچ ظلمی در حق ملت مسلمان  تحت عناوین اعتدال و امید دریغ نمی کنند،به راحتی موحدان حقیقی تاریخ را متهم می کنند و از هیچ کاری برای زمین زدن جبهه توحید در سرزمین توحید کوتاهی نمی کنند. و از آنسو دیگر پیروان جبهه شرک ، متحجرین زمان، که هم زیر بیرق حسین سینه می زنند و هم یزید. اسلامشان دروغی بیش نیست و تنها تفاوتشان با منافقان مدرن در تحجرشان است و بس که آنها دین ندارند و دینداری اینها بازی کثیفی بیش نیست .آنها می روند سر میز مذاکره  و تمام عزت یک ملت را به دیناری می فروشند و اینها کف می زنند و شادی می کنند که بالاخره دشمنی ها و کینه های هشت ساله شان به ثمر نشست  و توانستند عقده باز کنند و به خیال خام خودشان به ریش احمدی نژادها بخندند.

این است دو روی سکه نفاق و شرک . دیریست وقت بیداتری فرا رسیده و دیگر وقت تعلل نیست اگر اینبار ملت مسلمان بر علیه جبهه نفلق دست به کاری انقلابی نزند و حسینی بودن خود را به اثبات نرساند دیر یا زود باید منتظر ذلت هایی بالاتر از سردمداری روبه صفتان باشد و خداوند وعده داده است که هیچ قومی را تغییر نخوهد داد مگر آنکه خود بخواهد. پس اگر ملت ایران در صدد جبران کوتاهی خود در انهدام جبهه نفاق این بزرگترین مانع ظهور بر نیایید باید منتظر باشد تا قومی برتر جای آنها را در یاری امامشان بگیرد